در این دنیا تک و تنها شدم من

گیاهی در دل صحرا شدم من

به ناکامی چرا رسوا شدم من

چرا عاشق چرا شیدا شدم من!!

امروز برام خسته کننده بود.
۲ روز میشه که یه بنده ی خدایی برام میل میزنه
و از دینش شکایت میکنه از خدا و پیغمبر و ....
دارم سعی می کنم متقاعدش کنم ولی باور کن کار
سختیه با خودم فکر می کنم اگه من بیشتر از راه به درش کنم
اونوقت گناهش گردن منه حالا بیا و خوبی کن !!!
کاش می تونستم درست و حسابی براش موعظه کنم .
البته فعلا دارم این کار و میکنم امیدوارم خدا بهم کمک کنه.

همیشه غمگین ترین و رنج آورترین لحظه های زندگی آدم
توسط همون کسی ساخته میشه که شیرین ترین و به یادماندنی ترین
لحظه ها رو برای آدم ساخته…

امروز روز خوبی داشتم . انتخابات شورای مرکزی انجمن بود
که با موفقیت به پایان رسید البته استقبال خیلی خوبی بچه ها نداشتند
ولی به نسبت بد نبود.
غروبی هم عصر شعر داشتیم یادواره ی شاعره و عارفه عزیز <آذین>.
امسال ششمین سال درگذشتش بود بنده ی خدا ۱۵ روز مونده به اعلام
نتایج کنکور دانشگاه توی یه حادثه ی تلخ تصادف از دنیا رفت.
امشب خونوادش اومده بودند دانشگاه ما و بچه ها هم با شعرهای قشنگشون
از اونها پذیرایی کردند.
در آخر هم از طرف انجمن کتابی رو که به نام اون عزیز چاپ شده بود به عنوان
یادگاری به همه هدیه دادند :

من و بی رنگیم را دید و برگشت
شب و دلتنگیم را دید و برگشت
کنار آبشار گریه هایم
مزار سنگیم را دید و برگشت

روحش شاد

میدونی قشنگترین چیزای دنیا قابل دیدن نیستند !!؟؟

اگه قبول نداری پس بگو :

واسه چی وقتی میخوای بری تو رویا چشات رو میبندی؟؟

{با این حسابا یعنی میشه یه گناهکار توی دل یه بخشنده جا بشه؟}

این نوشته رو یکی از دوستای خوبم به اسم <بابونه> برام فرستاده بود
 نظر من که به این سوال مثبت نیست یعنی اینجوری بهتره بگم که
یه آدم بخشنده میتونه یه گناهکار رو ببخشه ولی کو  یه آدم بخشنده!!
الان دیگه همچین آدمایی نداریم.

اگه احساس کردی گناه یه نفر اونقدر بزرگه که قابل بخشش نیست بدون که اون گناه بزرگ نیست بلکه قلب تو خیلی کوچیکه

و اگه احساس کردی که گناه یه نفر خیلی کوچیکه بدون که قلب تو بزرگه !!