سکوت صبح

**یه خلوت بزرگ واسه یه دل کوچیک**

سکوت صبح

**یه خلوت بزرگ واسه یه دل کوچیک**

نگاه!

نکاهم کرد پنداشتم دوستم دارد

نگاهم کرد در نگاهش هزاران شوق عشق را دیدم

نگاهم کرد دل به او بستم

نگاهم کرد ...

ولی بعد ها فهمیدم که فقط نگاهم می کرد!

بالاخره تموم شد ۴سال خوندم حالا فکر کنم برای گرفتن مدرکم باید ۴سال دیگه صبر کنم!

میگن خیلی الافی داره منم که صبور!!!

می خوام همینجا از دوستانی که نسبت بهم لطف داشتند تشکر کنم بعد به آشیونشون سر می زنم(اگه خدا توفیق بده)

 از سوگند عزیز که می دونم اون هم امروز از دست امتحاناش راحت شده؛ و خدمت رهگذر همیشگیه وبلاگم هم باید بگم این شعر شاید در مورد من صدق کنه ولی مال خودم نیست و از اینکه برام دعا کردی تشکر می کنم.

از سپیده عزیز هم یه دنیا ممنون حتما بهت سر میزنم ؛ و آقا مجید ببخشید که از شعرم خوشتون نیومده ! از آقا پویا هم ممونم که برام آرزوی موفقیت کرده بود یه عذرخواهی هم به آقای دی(حمیدرضا) بدهکارم که مامانشون رو با مامان بزرگشون اشتباه گرفتم!

اما دوستانی که اولین بار بود اینجا اومدند و امیدوارم آخرین بارشون نباشه.

 آقای amirlove   و آقای امیرمحسن که باید بگم من حتما نوشته های تنهاییتون رو می خونم.

برای آقای کمیسر هم آرزو میکنم توی کار جدیدشون موفق باشن. اما گروه یاغی ها اگه با سر زدنمون به اونجا عضو حساب میشیم پس هرکی دوست داره این کارو بکنه!

و یه مرد بزگوار که همیشه یارو یاورم بوده جناب آقای آهویی نشسته در کویر امیدوارم سبز سبز باشه(برعکس کویر خودش)

سایه مهربون که باید به فیلم و سریالای ایرونی خیلی علاقه مند باشه و یار همیشگی سکوت صبح کلبه آبی که بخاطر همه ی خوبیهاش ازش ممنونم و اگه کوتاهی کردم (که کردم) امیدوارم من و ببخشه

خلاصه ممنونم از همه امیدوارم جبران کنم.