-
کار....
جمعه 12 مهر 1392 23:44
میخوام اما نمیشه میشه اما نه اونی که من میخوام کارایی میشه که شدنیه انگار من کار نشدنی میخوام میگن کار نشد نداره پس این شاید کار نیست که نمیشه !!
-
ستاره
چهارشنبه 20 دی 1391 22:01
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 ای ستاره ، ما سلام مان بهانه است عشق مان دروغ جاودانه ست . در زمین زبان حق بریده اند حق ، زبان تازیانه است. وان که با تو صادقانه درد دل کند های های گریه ی شبانه است !
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 30 آذر 1391 17:10
یلداست بگذاریم هر چه تاریکی هست هرچه سرما و خستگی هست تا سحر از وجودمان رخت بربندد امشب بیداری را پاس داریم تا فردایی روشن راهی دراز باقیست شب یلدا مبارک!
-
دوست داشتن...
جمعه 24 آذر 1391 14:52
عاشق عاشقی باش و دوست داشتن را دوست بدار از تنفر متنفر باش و به مهربانی مهر بورز با آشتی آشتی کن و از جدایی جدا باش (زرتشت)
-
زندگی
چهارشنبه 1 آذر 1391 10:04
زندگی یک پاداش است نه یک مکافات فرصتی است کوتاه تا ببالی بدانی بیابی بیاندیشی بفهمی زیبا بنگری .... و در نهایت در خاطره ها بمانی ...
-
تنهایی...
دوشنبه 17 مهر 1391 12:37
مسیر کودکی تا بزرگسالی چه بلایی سرمون میاد که گاهی اینقدر سنگ می شیم ؟؟؟از چه چیزی فاصله میگیرم که اوضاع مون قمر در عقرب میشه ؟با عرض معذرت از اینکه به سنگ بی احترامی شد ... سنگ هم دلش میشکنه اما آدمها... بماند .. میخواهم تنهایی را معنی کنم!....
-
احساس...
پنجشنبه 6 مهر 1391 12:45
دیوار احساس من را همه … کوتاه می پندارند اما چه می دانند در پس این دیوار کوتاه زمینش عمق فراوان دارد …
-
پاییر
چهارشنبه 29 شهریور 1391 12:53
-
خدایا...
سهشنبه 14 شهریور 1391 12:42
خدایا مگذار دعا کنم که مرا از دشواری ها و خطرهای زندگی مصون داری بلکه دعا کنم تا در رویارویی با آنها بی باک و شجاع باشم مگذار از تو بخواهم درد مرا تسکین دهی بلکه توان چیرگی بر آن را به من ببخشی....
-
آدم ها
یکشنبه 12 شهریور 1391 12:40
آدم ها فقط ادم هستند نه بیشتر نه کمتر اگر کمتر از ان که هستندحسابشان کنی انها را شکسته ای اگر بیشتر از ان که هستند حسابشان کنی انها ترا می شکنند بین ادمها فقط باید عاقلانه زیست نه عاشقانه!!!!!!!!!!!
-
به خاطر تو
پنجشنبه 27 اسفند 1388 10:49
به خاطر تو به جهان خواهم نگریست به خاطره تو از درختان میوه خواهم چید به خاطره تو راه خواهم رفت به خاطر تو با مردمان سخن خواهم گفت به خاطر تو خودم را دوست خواهم داشت سال داره نو میشه. امیدوارم سالی خوب و پر برکت سرشار از خوشی خوشبختی مهربونی صفا صداقت .... پیش رو داشته باشیم.
-
دوزخی بود عاشق و مست ...
چهارشنبه 30 دی 1388 10:45
آن عاشق دیوانه که این خمار مستی را ساخت معشوق و شراب و می پرستی را ساخت بی شک قدحه ای شراب نوشید و از آن سرمست شد که این جهان هستی را ساخت ...
-
ستاره
چهارشنبه 2 دی 1388 20:08
اگر در سکوت شب برای از دست دادن خورشید گریه کنیم ستاره ها را هم از دست خواهیم داد.
-
معبودم
سهشنبه 19 آبان 1388 09:50
حس عجیب ، حال غریب چیزیه که این روزا یکم افتاده به جونم مثه یه استرس کوچیک واسه یه اتفاق بزرگ ... یه دوست میگفت فکراتو رو کاغذ بیار تا بهتر بتونی تصمیم بگیری! اما ... هر فکری نوشتنی نیست! هر حرفی گفتنی نیست! معبودم نزدیکترین به من و آگاه تر از هر کسی یاریم کن تا محتاج به کسی جز تو نباشم
-
همزاد
سهشنبه 14 مهر 1388 09:12
همزاد دل است درد دیرینه ی من اندوه جهان است در آیینه ی من ای کوه کهن صدای نالیدن توست ای ناله که بر میشود از سینه ی من
-
گاهی فقط گاهی
شنبه 14 شهریور 1388 11:08
خسته از نامهربونی بعضی آدم ها نشستم روی صندلی اتاقم ... قلم به دست گرفتم ، می نویسم ... شاید نوشتن کمکی باشد برای رهایی از فکر های مردم آزار ! شاید بازی با کلمات ، جمله ها و خط های کاغذ باعث شود در کوچه پس کوچه های لغات گم شوم و راه برگشت به کلبه غصه پیدا نکنم ! گاهی گم شدن خوبه... گم بشم که فراموش بشم ، گم بشم که...
-
پری
پنجشنبه 22 مرداد 1388 09:02
پری بودی و با من راز کردی به ناز و عشوه عشق آغاز کردی مرا آواز دادی ، چون رسیدم کبوتر گشتی و پرواز کردی
-
هر دو
شنبه 20 تیر 1388 17:54
ای عشق مدد کن که به سامان برسیم چون مزرعه تشنه به باران برسیم یا من برسم به یار و یا یار به من یا هر دو بمیریم و به پایان برسیم...
-
هنوز
دوشنبه 11 خرداد 1388 20:31
هرچند که گرد من برانگیخته ای باران بلا بر سر من ریخته ای چون اشک مرو ز پیش چشمم که هنوز چون ناله به دامان دل آویخته ای. (التماس دعا)
-
حسرت
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1388 14:33
تا دور گشتی ای گل خندان ز پیش من ابر آمد و گریست به حال پریش من ای گل بهار آمد و بلبل ترانه ساخت دیگر بیا که جای تو خالیست پیش من ...
-
آهنگ سفر
دوشنبه 31 فروردین 1388 19:32
امروز منم که راهی کوی توام امید وصال می کشد سوی توام تا دست رسد شبی به گیسوی توام می آیم و آشفته تر از موی توام
-
فاصله
چهارشنبه 9 بهمن 1387 21:34
آه که چقدر فاصله ی ما دور است فکر میکنم هیچوقت نرسی و من در کنار این دنیا تنها بمانم و تو همیشه منظره ی من باشی و در پیش چشم های من در سینه ی چشم انداز من قبله ی نگاه من و هیچوقت نه در کنار چشم های من هیچوقت در این زاویه همواره تنها خواهم بود بی تو تو را خواهم دید و آن گاه چه بگویم به یک نابینا ، یک بیگانه، یک دوردست...
-
دل گشایی
یکشنبه 1 دی 1387 17:26
دلم گرفته خدا را تو دل گشایی کن من آمدم به امیدت تو هم خدایی کن به بوی دلکش زلفت که این گره بگشای دل گرفته ی ما بین و دلگشایی کن دلی چو آینه دارم نهاده بر سر دست ببین به گوشه ی چشمی و خودنمایی کن ز روزگار میاموز بی وفایی را خدای را که دگر ترک بی وفایی کن شکایت شب هجران که می تواند گفت حکایت دل ما با نی کسایی کن بگو به...
-
داستان زیبا
سهشنبه 14 آبان 1387 10:08
.... یکی از دوستانم به نام پل یک دستگاه اتومبیل سواری به عنوان عیدی از برادرش دریافت کرده بود. شب عید هنگامی که پل از اداره اش بیرون آمد متوجه پسر بچه شیطانی شد که دور و بر ماشین نو و براقش قدم می زد و آن را تحسین می کرد. پل نزدیک ماشین که رسید پسر پرسید: " این ماشین مال شماست ، آقا؟" پل سرش را به علامت...
-
پاداش عابدان
سهشنبه 9 مهر 1387 20:52
ای بندگان خدا! کمترین چیزی که به زنان و مردان روزه دار داده می شود این است که فرشته ای در آخرین روز ماه رمضان به آنان ندا می دهد: "هان! بشارتتان باد، ای بندگان خدا که گناهان گذشته تان آمرزیده شد، پس به فکر آینده خویش باشید که چگونه باقی ایام را بگذرانید. " خدایا، مطربان را انگبین ده براى ضرب دست آهنین ده چو...
-
خاک
جمعه 1 شهریور 1387 20:47
و من، همانم، که از خاک آمده ام چون خاک عاشقم، و چون خاک، روزی، صبوری را خواهم آموخت صبورم؛ اونقدر که بعضی اوقات باور نمیکنم ، این خودمم ، که هستم !! دلتنگم ؛ اونقدر که گاهی یادم میره دلی دارم تو سینه که داره میتپه !! لالم ؛ اونقدر که با وجود درد و اندوه نمیتونم فریاد بزنم !! ناشنوام ؛ اونقدر حس میکنم کر شدم ، که دیگه...
-
غریب
دوشنبه 14 مرداد 1387 20:45
بگذار ابریترین شعرهایم را با غریب ترین لهجه بخوانم این عادت من است که هر غروب بر ایوان دلتنگیم می نشینم و خویش را مرور می کنم ... . کاش این لهجه ی غریب واسه همیشه باهام بود اونوقت هیچکس (هیشکی) نمیفهمید چی تو دلم میگذره! نمیخواستم به روز کنم اما نمیدونم این چی بود اومد تو ذهنم!!
-
شکست
شنبه 15 تیر 1387 19:33
من پذیرفتم شکست خویش را پندهای عقل دور اندیش را من پذیرفتم که عشق افسانه است این دل درد آشنا دیوانه است میروم شاید فراموشت کنم در فراموشی هم آغوشت کنم میروم از رفتن من شاد باش از عذاب دیدنم آزاد باش آرزو دارم بفهمی درد را تلخی برخوردهای سرد را (آرزوی قشنگی نیست اما بعضی اوقات لازمه بعضی ها عذابی رو که به دیگران دادن ،...
-
مادر
دوشنبه 3 تیر 1387 15:33
زن اگر نیست زندگانی نیست مردمی نیست مهربانی نیست دامن زن چو بوستان خداست گلشن مهر و آشیان وفاست مادر، ای لطیف ترین گل بوستان هستی، ای باغبان هستی من گاهِ روییدنم باران مهربانی بودی که به آرامی سیرابم کند. گاهِ پروریدنم آغوشی گرم که بالنده ام سازد. گاهِ بیماری ام، طبیبی بودی که دردم را می شناسد و درمانم می کند. گاهِ...
-
این روزها...
شنبه 25 خرداد 1387 23:08
باز آخرای خرداد از راه رسید. این روزها یاد منوره ی عزیز رو کردم.... از زندگانیم گله دارد جوانیم شرمنده ی جوانی از این زندگانیم دارم هوای صحبت یاران رفته را یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم پروای پنج روز جهان کی کنم که عشق داده نوید زندگی جاودانیم چون یوسفم به چاه بیابان غم اسیر وز دور مژده ی جرس کاروانیم گوش زمین به...