سکوت صبح

**یه خلوت بزرگ واسه یه دل کوچیک**

سکوت صبح

**یه خلوت بزرگ واسه یه دل کوچیک**

امشب بدجوری دلم گرفته
تمومه شبکه های تلویزیون مراسم عزاداری نشون میده
اگه پسر بودم یه لحظه هم تو خونه نمیموندم.
کاش همچین روزایی پیش خودش بودم
البته میدونم از اینجا هم صدام رو میشنوه
باید از همیجا صداش بزنم ولی فکرش رو نکردم
اگه بهم جواب نده باید چی کار کنم ....
من که دیوونشم ولی اون رو نمیدونم!!!

به چشمات بگو که هرکس ارزش دیدن نداره

به دستات بگو هر گلی ارزش چیدن نداره

به قلبت بگو هرکس کنج اون جایی نداره !

وقتی داری فکر می کنی

که من دارم فکر می کنم

که تو داری فکر می کنی

که من به چی فکر می کنم

دلم می خواد که فکر کنی

که من به تو فکر می کنم .

دوستی یه حادثه است و جدایی یه قانون.

پس بیایید حادثه ساز و قانون شکن باشیم.

میشه مرگ گل یاس و فراموش کرد ؟

میشه پژمردن گلای اقاقی رو فراموش کرد؟

میشه جوونیِ از دست رفته رو فراموش کرد؟


خاک نمور کشید تو را

و آرزوهایت را

و من باور نکردم

حتی وقتی

کنار هزاران گل دیدم

تو را

این روزا بدجوری با خودم درگیرم

28 بهمن یعنی 4شنبه ی همین هفته

دومین سالگرد فوت یه فرشته ی نازنینِ

یکی به اسم مادربزرگ

قد تمومه آسمونا دوسش داشتم بیشتر از

هرکسی که فکرش رو بکنی

باهاش قرار گذاشته بودم هر جا میخواد بره

من رو هم باید ببره . اون همیشه اینکارو

می کرد ولی بار آخری که می خواست

بره به قولش وفا نکرد ! خیلی از دستش

دلگیرم

بعد از اون دیگه کسی رو نتونستم اونجوری

دوست داشته باشم.

میگن اگه برای تشییع جنازه شرکت کنی

و روی مرده خاک بریزی چون راحت تر

می تونی دوریش و تحمل کنی .

ولی به من اجازه ندادن توی مراسم شرکت کنم!

پس من نمیتونم حتی باور کنم که دیگه تنهای تنها شدم.

اگه میتونستم توی دنیا یه چیز دیگه باشم

دوست داشتم اشک تو باشم

که توی چشمات متولد بشم

و روی گونه هات زندگی کنم