سکوت صبح

**یه خلوت بزرگ واسه یه دل کوچیک**

سکوت صبح

**یه خلوت بزرگ واسه یه دل کوچیک**

ای ذلال ترین آب دنیا
می خواهم در بینهایت مهربانیت غرق شوم
و در دست شاپرک ها به دنج ترین گوشه ی دنیا سفر کنم
و این را بدان که همچنین با یاس به انتظارت خواهم نشست.

در راه دل یاری بجوی
تا بیابی گوهر مهر و وفا را در سرشک چشم من
و با ترس از خدا از او بخواه تا رهرویی باشد برای راه پر پیچ و خم تنهائیت
تا بیابی در غرور عاشق دلباخته از عشقی شکست خورده
مجال زنده بودن در هیاهوی تمام مردگان عاشق پنهان خاک.

 

امروز خوشحالم چون ۲روز بود که رفته بودم پیش مادربزرگم
کلی باهاش حرف زدم و درد دل کردم
وقتی شبها میرفتم پای هیئت عزاداری و دوره گرفتنشون رو
تماشا میکرد تموم مدت به فکر اون بودم
آخه مادربزرگ دوره گرفتن بچه های تکیه رو خلی دوست داشت
منم از عشق اون بود که به اینجا رسیدم
الان خلی حرف داشتم بزنم ولی باید برم کلاس دوباره برمی گردم