می شناسی مرا ؟ - منم یکی از بی شمار بندگانت از قبیله آدمیان ،
فتاده در زمین ...
امشب آمده ام تا کابوسی باشم بر خواب هزار ساله ات
که قدرت بازوان پیر انسان در لبان منست...
ادامه...
سلام خیلی ممنون که جای مارو تووبلاگتون خالی نذاشتین ولی ای کاش با عنوان "تجمع بازاریابان حرفه ای ایران زمین " لینک می فرمودین من لینکتون کردم می تونی بیای ببینی !
با درود عزیز یک عکس ژس زمینه وب سایتتان هست اون عکس با موبایل دیده می شه اما تو رایانه نه. از اون جهت هم قصد جسارت نبود هر دوستی که سلام کند برایم عزیز است. فقط آگاهی از این مورد بود که گفته شد.
حقیقتش پس زمینه وبلاگ عکسی ندارم! وقتی با موبایل تصویری دیده بشه عجیبه که در رایانه دیده نشه!
با درود منتظر ژست تازه شما (البته باز هم همین الان با موبایل وب شما را باز کردم تصویر یه خانم که دو تا دستاش زیر چونه گذاشته تو هر صفحه دیده می شه) چرا خودتون با ایرانسل وبتون را نمی بینین؟
سلام خوبی وبلاگ خوب و زیبایی داری میشه به وبلاگ من هم بیایی و نظری هم بدی و میشه منو با نام ستاره تنهایی لینک کنی من هم شما را لینک می کنم (راستی من مهدی 24 ساله از انزلی میشه شما هم خودتون را معرفی کنین ؟) http://mehdiasemoni64.blogfa.com/
سلام. نیاز به معرفی نیست! من همونیم که تو وبلاگم هستم!!
مقدمه: در روز شمار ایرانیان باستان هریک از سیروز ماه را نامی است که نام دوازده ماه سال نیز در میان آنهاست ، ایرانیان باستان در هر ماه که نام روز با نام ماه برهم منطبق و یکی میشدند آن را به فال نیک گرفته و آن روز را جشن میگرفتند ، اغلب جشنهای ایرانیان آریایی چه آنهایی که امروز برگزار میشوند و چه آنهایی که فراموش شدهاند ریشه در آئین کهن زرتشتی دارد، به قول پرفسور مری بریس شادی کردن، تکلیفِ دلپذیرِ دینی این جماعت است. در کتیبههای هخامنشی هم شادی و جشن ودیعهای الهی «اهورایی» خوانده شده است. پیوند ایرانیان آریایی قبل از اشو زرتشت با ایزدان خود نه پرپایه جهل و ترس از آنان بلکه بر اساس مهر و دوستی استوار بود و مردم در مقابل نعمات و سلامتی عطا شده به آنان به جشن (یَزَشْنْ = نیایش شادمانه) میپرداختند و آنان بایستی با خشنودی و شادی و پایکوبی (نه غم و سوگ و گریه و زاری که از صفات و علامات اهریمنی میباشد) و در عرصه روشنایی و آگاهی به نیایش و ستایش ایزدان میپرداختند.
در گذشتههای دور آریاییان به گرد آتش جمع میشدند و با نوشیدن شیره گیاه هوم (هَئومَه haoma) و با پایکوبی و هلهله و شادی به قربانی حیوانی (معمولاً گاو) میپرداختند و بخشی از آن گوشت را به آتش میافکندند زرتشت غریوهای مستانه و افکندن گوشت قرابانی در آتش و الوده کردن آن را نفی کرد و کشتن جانوران را به رنج، و تباه کردن گوشت آن را کاری اهریمنی به شمار آورد و در برابر اینها خشنودی و پایکوبی و شادمانی از هستی و آفرینش را در گرد آتش درست و برابر با اَرْتَة (فضیلت، سامان و نظم هستی ) و نیکوکارانه شمرد.مطابق قول و حدس استاد ذبیح بهروز چهارشنبه سوری جشنی است مانند بیشتر جشنهای ایرانی که با ستاره شناسی بستگی تام داشته ومبدإ همه ی حسابهای علمی تقویمی بشمار می رود. در آن روز در سال 1725 پیش از میلاد زرتشت بزرگترین حساب گاه شماری جهان را نموده و کبیسه پدید آورده و تاریخ های کهن را درست و منظم کرده است؛ پس به نظر ایشان در سال 1725 پیش از میلاد،شبی که در روز آن زرتشت تاریخ را اصلاح کرده است، به یادبود آن ، همه ساله مردم ایران جشن بزرگی بر پا کرده و با آتش افروزی،شادی خود را آشکار و اعلام کرده اند و آن رصد و اصلاح تاریخ تا کنون در هیأت و یادمان چهارشنبه سوری ( شب جشن سوری) یا جشن سوری باقی و جاری مانده است.
یک رشته از جشنهای آریایی،که عمر هر کدام از آنها برابر با عمر ملت اهورایی ایران و آریاییها می باشد، از اقوام هند و ایرانی و هند و اروپایی ، جشنهای آتش یا سده میباشد و جشنهایی است که با افروختن آتش جهت سور و سرور و شادمانی آغاز و اعلام میشد.
در ایران از جمله جشنهای باقیمانده از جشنهای آتش و جشنهای سده، جشن سوری و در پایان سال و یا همان چهارشنبه سوری میباشد؛ در وهلهی نخست بایستی گفت که گروهی چهارشنبه سوری را مستحدثات جشنهای ایرانی میدانند و اینکه در تاریخ باستان ایران پایه و نشان و ریشهای برای آن وجود ندارد، و عدهای نیز آن را کاملاً آریایی و ایرانی میپندارند که بدعتها و انحرافاتی در آن واقع شده است. آقای هاشم رضی پژوهشگر برجسته اوستا و گاثاهای زرتشت در کتاب گاهشماری و جشنهای ایران باستان بدرستی اشاره میکند که در اواسط سدة چهارم هجری از این جشن و چگونگی برپای و هنگام آن بوسیله ابوجعفر نَرْشًحی مورخ سده سوم آگاهیم که در زمان منصور بن نوح سامانی در میانه سده چهارم هجری این جشن برقرار بوده است و چنین آورده شده است که «... و چون امیر منصور بن نوح به مُلک نشست اندر ماهِ شوالیّه سال سیصد و پنجاه به جوی مولیان، فرمود تا آن سراهای دیگر بار عمارت کردند و ... آن گاه امیر سدید به سرای نشست و هنوز سال تمام نشده بود که شب سوری چنانکه عادات قدیم است، آتشی عظیم افروخته ، پـارههای آتش به جست و سقف و سرای درگـرفت و دیگر بـاره جملهسـرای بسوخت و ...»
همانطور که ملاحظه میشود نکاتی چند در این سند تاریخی که بسیار با اهمیت میباشد وجود دارد از جمله اینکه در این سند تاریخی شب سوری ذکر شده است و از چهارشنبه سوری نامی برده نشده است دوم اینکه گفته شده برسم عادات قدیم ایرانیان و این نشان از برگزاری این جشن قبل از تسلط اعراب و اسلام بر ایران و کهن بودن آن میدهد و سوم اینکه آتش افروختند بطوریکه عمارت و سرای سلطان سوخته است. چهارم اینکه هنگام برگزاری آن ، که گفته شده هنوز سال تمام نشده است.
اما زمان و هنگام اجرای جشن سوری برپایه مستندات گاهشماری ، چهارشنبه نبوده است چون در تقویم و روزشماری ایرانیان، شنبه و چهارشنبه ،آدینه و جمعه وجود نداشته است و هر سال به 12 ماه تقسیم میگشته است و هر ماه دستکم، بی کم و کاست 30 روز داشته است و هر روز هم برای خودش نامی داشته است و جهت حساب کبیسه پنج روز افزون را که سال شمسی 365 روز کسری بود به پنج نام از عنوان گاثاها که سرودها و نیایشها زرتشت بود مینامیدند و این پنج روز مجموعاً پنج خمسه، پنجة دزدیده و ... مینامیدند.از جمله اظهارات آقای کوروش نیکنام موبد زرتشتی را که گفته است ما زرتشتیان در کوچه آتش روشن نمی کنیم و پریدن از روی آتش را ( به نیّیت فریضه دینی) زشت می شماریم و این مراسم مربوط به زمان بعد از اسلام و تسلط اعراب می باشد، می تواند دلیل بر خلط و انحراف این مراسم به نام چهار شنبه سوری با شب سوری آریایی باشد.
با این مقدمه میتوان مدعی شد که در یکی از چند شب آخر سال ایرانیان جشن سوری را که عادات و سنتی قدیم آنان بود، با آتش افروزی همگانی بر پا میکردند، اما چون تقسیم آنان در روزشماری بر آن پایه نبود که ماه را به چهار هفته با نامهای کنونی روزها بخش کنند و بخوانند لاجرم در شب چهارشنبه آخر سال تحقیقاً چنین جشنی برگذار نمیشده است و روزشماری کنونی بر اثر ورود اعراب به ایران باب شده است، بی گمان سالی که این جشن به شکلی گسترده و فراگیر برقرار بود، مصادف با شب چهارشنبه شده و چون در روزشماری و فرهنگ تازیان ، چهارشنبه نحس و نامبارک و بدیمن محسوب میشده است از آن تاریخ به بعد شب چهارشنبه آخر سال را با جشن سوری به شادمانی پرداخته و به این وسیله سعی داشتند که نحوست چنین شب و روزی را منتفی کنند. چنانکه جاحظ نویسنده مشهور عرب در رساله المحاسن و الاضداد آورده است «الأربعاء یوم ضنک و نحس» چهارشنبه روز شوم و نحس نزد اعراب بوده است. البته در چگونگی تطبیق جشن شب سوری با چهارشنبه سوری تازی، داستانها و دلایلی را ذکر نمودهاند که به ذکر یکی از آنها اکتفا میشود. یکی از دلایل آن این بوده است که مختار سردار شیعیِ معروف عرب همان کسی که به خونخواهی امام حسین و یارانش قیام کرد، هنگام آزاد شدن از زندان به خونخواهی شهدای کربلا قیام نموده و برای اینکه موافق و مخالف خود را از هم تمییز دهد اعلام نمود که شیعیان بربالای بامهای خود آتش بیفروزند تا موافق و مخالف از هم تمییز داده شود و این شب مصادف بود با شب چهارشنبه سوری آخر سال، واز آن به بعد مرسوم شد که ایرانیان مراسم آتشافروزی را در شب چهارشنبه آخر سال برپا کنند.
بیگمان فلسفه انطباق جشن سوری با چهارشنبه سوری و اینکه جشن سوری ایرانی چگونه نحوست و شومی چهارشنبه سوری را از بین میبرد، میتواند این باشد که آتش در نزد ایرانیان آریایی مظهر روشنی، پاکی ، طراوت ، سازندگی و تندرستی و در نهایت مظهر اهورا مزدا «خداوند» است، بیماریها ، زشتیها ، بدیها و همة آفات و بلایا در عرصه تاریکی و ظلمت مظهر و نماد اهریمن میباشند؛
به اعتقاد ایرانیان هرگاه آتش افروخته شود، بیماری ، فقر، بدبختی، ناکامی و بدی محوّ و ناپدید میگردد چرا که از آثار وجودی ظلمت و اهریمن هستند. پس افروختن آتش و بطورکنایه، راه یافتن روشنیِ معرفت در دل و روح است که آثار اهریمنی و نحوست و نامبارکی را از میان برمیدارد به همین جهت جشن سوری پایان سال را به شبِ آخرین چهارشنبه سال منتقل کردند تا با طلیعة سالنو خوشی و خرم و شادکام گردند. چنانکه از آثار فرهنگی و رسوم کهن ایرانیان برپا کردن جشن و سرور و شادی بوده است و البته این جشن و سرور و شادی کاملاً جنبه دینی، اجتماعی و فلسفی بخود گرفته است و هدف از آن ارتقای روح و روان و همچنین شادی تن و جسم برای تلاش، کوشش و سازندگی بیشتر بوده است. ایرانیان مردمانی جشن باره بودهاند چنانکه میتوانیم آثار آن را در کتیبههای داریوش مشاهده نمود، که بسیار به، شادی و شادمانی ایرانیان آریایی و باورمندیهای که جزوه آیین زرتشتی بوده، اشاره شده است واز شادی آفریدهی اهورا مزدا و سوگ، اندوه و غم آفریدهی اهریمن نام برده شده است؛ مانند: «خدای بزرگ است ، اهورا مزدا که آسمان را آفرید، که این زمین را آفرید، که مردم را آفرید، که شادی را از برای مردم آفرید » استاد پورداود جشن پریدن از روی آتش و خواندن ترانههایی در آن خصوص را زشت میپندارد چنانکه در کتاب آناهیتا میگوید:« در جشن چهارشنبه سوری از روی شعله آتش جستن و ناسزای چون سرخی تو از من و زردی من از تو گفتن، از روزگارانی است که دیگر ایرانیان مانند نیاکان خود آتش را نماینده فروغ ایزدی نمیدانستند آن چنانکه در آتش افروزی جشن سده که به گفته گروهی از پیشینیان ، پرندگان و چارپایان را به قیر و نفت اندوده، و آتش میزدند، از دوران پس از اسلام است».
آقای هاشم رضی تاریخ برگزاری جشن سوری را در ایران باستان از سه مرحله بیرون نمیداند یا در شب بیست و ششم از ماه اسفند، یعنی در نخستین شب از پنجة کوچک یا نخستین شب از دهشب و روز فروردگان قراردارد، یا در اولین شب پنجه بزرگ یا پنجة«وه» که پنج روز کبیسه است و نخستین شب و روز جشن هَمَسْپتْمَدَم و آخرین گاهنبار و جشن آفرینش انسان است.
یکی از واجبات و سنتهای معمول آتش افروختن بر سر بامها و در کوی و برزن بوده است جشن دهروز فروردگان مطابق با هر جشن دیگر، با افروختن آتش و نیایشهای ویژهای معمول بوده است، اما علت اصلی برافروختن آتش که نشانه شادمانی، ستایش اهورا مزدا و آغاز جشن بود تا ارواح را راهنما باشد ودر روشنی و فروغ اتش به خانههای خود در آیند، البته در پشت بام در کنار آتش خوراکهای ویژهای نیز میگذاشتند.
جشن سوری در قدمت برابر است با اعتقاء آریاییها و به ویژه مردم ایرانزمین به فروهرها یعنی ارواح پاکنیاکان.
که البته باید ریشه آن را در اوستا و گاثاهای زردتشت پیدا کرد چنانکه در فروردین یشت پاره 49 آمده « فروهرهای نیک توانای پاک در هنگام (جشن گهنبار) همسپتمدم از آرامگاه خود به سوی زمین فرود آیند و ده شب پی در پی از برای آگاهی یافتن از بازماندگان در این سرا بسر برند».
« آتش را میستایم که آفریدهی پاک اهورا مزدا میباشد» پس تقدس آتش به دلیل آفریده شدن ان توسط اهورامزدا بوده و خودِاتش به منظور یاری و استمداد جُستن ستایش نمیشده است.
شب سوری بیگمان شکل درست تلفظ این جشن «جشن سوری یا چهارشنبه سوری» است؛ در دوران ساسانیان واژه سوری فارسی، در پهلوی به گونه سوریک صفت اسـت چون سـور به معـنی سـرخ و « یکِ» پسوند صفت میباشد به معنی سرخ و سرخرنگ، و شب سوری یعنی شب سرخ، چرا که عنصر اصلی این مراسم برافروختن آتش سرخ بوده است. در اوستا کلمه سور با واژه سوئیریه یا« suirya » به معنی چاشت آمده است ،که ان را در معنی مهمانی بزرگ گرفته و بکار برده اند؛ البته کردهای امروزی هنوز هم به آذر(واژه اوستایی) آگِر و به شب سرخ، شَوِْ سور میگویند و آگِرَه سوره همان آتش سُرخ و یا آذر سوئیریه اوستایی میباشد.
بسیاری از مراسم کنونی که در پایان سال یا چهارشنبه سوری باقی مانده است کنایه از اهدای نذور و فدیه ارواح و فروهرها میباشد ودر این شب سال، به زیارت اهل قبور رفتن و نذری جهت اموات دادن و مراسم آتش افروختن بر بامها؛هنوز میان زرتشتیان و بسیاری از مردم روستاها جهت راهنمایی فروهرها مرسوم می باشد؛ اهدای آجیلِ مشکلگشا که همان لُرْک lork یا آجیل هفت مغز زرتشتان است ،و مراسم فال کوزه و کجاوه بازی و شال اندازی و ... میان مردم آذربایجان و ...، جای پای مشخصی در رسوم ایرانیان قدیم دارد.
لُرْک یا آجیل مشکل گشا:
یکی از مراسم بسیار مورد توجه شب چهارشنبه سوری، تشریفات فراهم آوردن آجیل مشکلگشا میباشد، این آجیل وجهی تمثیلی دارد و هر کس که مشکل و گرفتاری داشته باشد با تشریفاتی این آجیل هفت مغز را تهیه و به عنوان نذر و فدیه میان دیگران پخش میکند.
فال گوشی، فال کوزه:
فال کوزه و فالگوشی ایستادن نیز امروزه جای پای مشخصی در گذشتهها دارد بیگمان در روزگاران گذشته نه فقط دوشیزگان بلکه کلیه جوانان به زیر بامها در جاهای خلوت میایستاند به امید اینکه در چنین ایامی که فروهرها به زمین نزول کرده و میان خان و مان خود وارد شدهاند آنان را به نجوا از آیندهشان آگاه سازند. چون بر آن بودند که ارواح از آینده اطلاع دارند و امروزه این رسم و سنت به شکل فالگوش ایستادن دوشیزگان باقی مانده است.
اهدای آجیل و شیرینی در شب جشن سوری :
در آذربایجان رسم کجاوهاندازی و در روستاهای نزدیک تهران رسم شالاندازی از شبهای نزدیک عید نوروز و شب چهارشنبه سوری کنایه از نیاز و فدیه به فروهرهاست و آن چنین است که در این شب جوانها جعبههای کوچکی با کاغذهای رنگین به شکل کجاوه میسازند و ریسمانی به آن میبندند و بر بام خانهها میبرند. و کجاوه را از کنار پنجرهها یا از سوراخ بالای بام میآویزند و صاحبخانه شیرینی و خشکباری را که قبلاً به همین منظور تهیه کرده است در کجاوه میاندازد. همچنین رسم قاشقزنی در تهران و بسیاری از جاهای ایران که شکلدیگری از کجاوهاندازی است به یادگار مانده است.
مراسم چهارشنبهسوری در گیلان یکی از بزرگترین و مهمترین مراسم کهن است که همهی مردم با اعتقادی بسیار، آن شب را شب برگشت روان درگذشتگان (فروهرها) ،شب درخواست و حاجت و رسیدن به آرزوها میدانند. آنان معتقدند که روانهای درگذشتگانِ نیاکانشان در آن شب به خانههای خود باز میگردند و افراد خانه برای خوشنودی آنان و کمک خواستن از آنان برای بسیاری از امور زندگانی و برآوردن نیازها، خانه و پیرامون آن را پاکیزه کرده و هفت نوع غذا آماده میکنند. از جمله مراسم دیگر مردم گیلان برافروختن آتش در بلندترین جای خانه، خانهتکانی، خرید آینه و اسپندِ هفترنگ و گمَج (ظرف سفالی) جستجوکردن چهارشنبه خاتون در آبها، خرس بازی، برگذاری مراسم عمو نوروز ، تفأل و فال زنی، قاشق زنی و ... میباشد. شبهاهت بسیار زیاد این مراسم و سنت در این شب از آذربایجان تا خراسان و از شمال تا جنوب ایران در هر کوی و برزنی نشان از ریشه تاریخی و باستانی و اهورایی و دینی این جشن در میان ایرانیان باستان و آریایی دارد.
در کردستان و میان کردها، با وضوح بیشتری جشن سوری یا جشن آخر سال در همانندی با جشن سوری باستان و ایام فروردگان باقی مانده است. همانندیهای آن به قول آقای هاشم رضی شگفت آور و موارد آن چنین است که مراسم در آخرین شب سال برگزار میشود، که جشن آخرین گاهنبار یا همستپتمدْم است که جشن آفرینش انسان میباشد و به نوروز مربوط نیست چون دءنای است و پیش از آغاز سال فصلی برگزار میگردد. مراسم راز و ری و کنایت آمیز با تاریک شدن آفتاب و با افروختن آتش شروع میگردد . این آتش را هم، در کوی و برزن میافروزند و به گرد آن شادی و پایکوبی میکنند. و در مرحلهی دوم به روی بامها میافروزند که هنوز در میان زرتشتیان مرسوم است و در شب آخر سال سفرهی رنگینی میگستردند با بهترین خوراکها و تشریفات، و لازم بود بوی بهترین خوراک در خانه پراکنده باشد و معتقد بودند و هستند که روان درگذشتهگان (فَرْوَهَرها ) به خانههای خود نزول کرده و از دیدن آن همه نعمتو فراوانی و پاکیزگیِ بازماندگان شاد میشوند و از اینکه آنان را فراموش نکرده و مراسم و آئین به جای میآورند در حق بازماندگان دعای خیر کرده و آنان را نیرو و برکت میبخشند.
مراسم باستانی شب سوری(چهارشنبهسوری )در بیشتر شهرها و بطور ویژه در روستاهای ایران در سطح وسیعی برگزار میگردد چنان که در خراسان هنگام جشن از روی آتش پریده و این اشعار را زمزمه مینمایند:
زردی مـــا از تـو سـرخی تــو از مـــا
الا به دَر ، بلا به دَر دزدو حیز از دِها به دَر
مراسم و سُنّت های کهنِِ ِ به جا مانده از ایران باستان در این شب بسیارند که به اختصار نام آنها را می توان بشرح زیر برشمرد.
1. کوزه شکنی2. قاشق زنی 3. آجیل مشکل گشا4. آب پاشی 5. بر افروختن آتش6. سفره انداختن7.شال اندازی8. کجاوه اندازی9.آش نذری10.مراسم قفل« بخت» گشایی دختران11. فالگوش 12. قُلیا سودن13.رفع و دفع چشم زخم 14.کاسه زنی و دف زنی در شیراز 15. توپ مروارید در تهران زمان قاجار و ... 16.گره گشایی17.آش بیمار 18.کندر و خوشبوو ...
در خاتمه باید یادآور شد که عده ای از علماو روحانیون(به ویژه ایرانی) با برگزاری چنین جشنهای که ریشه در قبل از اسلام دارد، مخالفت می نمایند و آن رابرای جامعه اسلامی!خطرناک توصیف می نمایند؛ به عنوان مثال می توان از اظهارات آیت الله
لطف الله صافی گلپایگانی که نسخه ای از آن به ایرنا مخابره گردیده بود (24 اسفند 82) مطالبی را خاطر نشان کرد:
((برادران و فرزندان! علی(ع) ودختران! فاطمه چنانکه می دانید امسال (1382)
مراسم چهارشنبه سوری با ماه محرم و شب و روز 25محرم الحرام مقارن شده است بنابر این از عموم مسلمان مخصوصآ شیعیان انتظار می رود که تنفر خود را از مراسم و جشنها و فرهنگ خرافی (ایران باستان) جاهلییت آشکار و اعلام دارند ؛
همچنین در بخشی از بیانییّه آمده بود که چهارشنبه سوری مناسب با شأن، مقام،درک ، معرفت، مردم شریف و مسلمان ایران نمی باشد و اینها در گوشه و کنار دنیا با زنده کردن این مراسم در ایران و... به بهانه برگزاری مراسم خرافی جاهلییت باستانی
سعی در ضربه زدن به اسلام(نه فرهنگ عربی حاکم!) دارند و آنهای که در چنین مراسمی شرکت می کنند از افراد نادان و نا آگاه و بی اطلاع جامعه می باشند.))
ولی بایستی یادآوری نمود که یکی از دلایل مخالفت با چنین جشنهای( جدا از دلایل سیاسی روز و زمانه) بر افروختن آتش می باشد و چنین متشبه می گردد که آنان با پریدن از روی آن و خواندن اشعاری از آتش استمداد جُسته و گویی آتش را پرستش می نمایند؛ در حالی که باید اذعان کرد که آتش خود یکی از چهار عنصر آب ،بادو خاک که همگی مخلوق اهورا مزدا بوده ، می باشد و علت مقدس بودن آن جدا از دلایل فلسفی، پاک بودن و داشتن خاصیّت پاک کنندگی و روشنی بخش بودن آن می باشد و به صراحت می توان گفت که ایمان ایرانی با آن حرارت و پرتو افکنی بیشتری پیدا خواهد کرد.چنانکه یکی از راهای ورنیرنگ(آزمایش قضایی داوری به منظور اثبات راستی و حقیقت)بوسیله ی آتش بوده است.
بی گمان از تأثیر و همچنین کاربرد عناصر چهار گانه ایرانی ..
و زرتشتی بر فیلسوفان یونانی بطوریکه عده ای جهان را از آب،و
عده ای دیگر جهان را متشکل از آتش و انکسیمنس جهان را از هوا(باد) دانست و اعلام نمود که انگار جهان نفس( مشتقات باد) می کشد، وفلسفه ی آتش و گناه در یهود،مسیحییت و اسلام و قران نمی توان چشم پوشید؛در جای جای قران نیز از مقدس بودن آن نامی به میان آمده است بطوریکه خداوند خود را نور دانسته و حضرت موسی ذات باریتعالی را به صورت پرتوی سوزان و البته نورانی از نور و آتش ملاقات نموده است . و از آنجا که آتش نیز چون سایر مخلوقات اهورای تحت فرمان خداوند قرار دارد و نه جدا از خداوند ( چنانکه در داستان افکندن ابراهیم به آتش به فرمان الهی به گلستانی تبدیل گشت و ...) لذا دلیلی بر ترس و بدبینی با انگیزه های زود گذر سیاسی وجود نخواهد داشت./.
توضیح کلمات و واژهها:
1. بر اساس عقاید زرتشتی عمر اساطیری جهان به چهار دوره سه هزار ساله مجموعآ 12000 سال تقسیم می شود.
2. گاهنبار: تقسیم سال زرتشتی به شش فصل راکه یادآور شش مرحله آفرینش می باشد، را گاهنبار می گویند.فصل= گاهنبار
3. اهورا مزدا: خدای بزرگ
4. گاه شماری : تقویم و روز شماری در ماه و سال
دیًنا: واژه ی بکاررفته در اوستا به معنی دین. دین در زبان عربی از همین واژه گرفته شده است.ریشه اوستایی آن دا به معنی اندیشیدن،شناختن و آگاهی یا فتن می باشد. البته بعضی ها آن را از دای به معنی دیدن و نگریستن «شهودی» گرفته اند.
اشو: لقب زرتشت ،که از جانب اهورا مزدا فقط به ایشان بخشیده شده است ؛تقریبآ به معنی حضرت و قبل از اسم زرتشت قرار می گیرد.
منابع و مآخذ:
1-مجموعه قوانین زردشت یا وندیداد- دارمستتر. ترجمه دکتر موسی جوان
2- گاه شماری و جشنهای ایران باستان – نوشته و پژوهش ، هاشم رضی
3- مجله آناهید، شماره نخست، امرداد و اردیبهشت 83،مقاله ی سر کار خانم فرشته رفیع زاده(مقاله جاپ شده در آن مجله به نام چهارشنبه سوری در گیلان)
4-مبانی تاریخ اجتماعی ایران، نشر قومس،دکتر رضا شعبانی، چاپ اول سال 1379
5-آناهیتا،اثر زنده یاد ابراهیم پور داوود، به کوشش مرتضی گرجی
6. اوستا- ترجمه و پژوهش، هاشم رضی،چاپ فرنو 1383
7- خبر گذاری ایرنا_24/12/1382
و الســــــــــــلام
موّفق و پیروز باشید.
در پناه مهر و یزدان
زانیار – کردستانی
اِشِم وَُهو وَهیشتِم اَستی
راستی نیک{است} و بهترین است.
اشو زرتشت
برگرفته از سایت میدیا http://www.mediya.net
این چهار شنبه سوری
ای شیطون. چه خبره!!! خیلی باحال بود. هنوز تمومش نکردم. دستت درد نکنه خانم جان.
سلام عزیزم
ما هم دوست داریم شما رو دوباره ببینیم
شعر و مخصوصا عکست هم خیلی قشنگ بود
طاها هم از دور برات بوس می فرسته
سلام چنانچه تمایل به تبادل بنرداشتید ُ ماراباعنوان ؛ تجمع بازاریابان حرفه ای ایران زمین ؛ لینک فرموده وخبردهیدتالینکتان کنم .
باتشکر
سلام خانومی.
آرزوهاتو یه جایی بنویس. خدا همیشه با ماست. فردا روزی باید شکر گذار برآورده شدن آرزوهامون باشیم.
سلام وبلاگ شما بسیارعالیه ولی صدحیف که جای ماخالیه
مثل اینکه تمایلی به تبادل لینک نداشتین !؟
خیلی ممنون که سرزدین
بازم منتظرم
سلام خیلی ممنون که جای مارو تووبلاگتون خالی نذاشتین
ولی ای کاش با عنوان "تجمع بازاریابان حرفه ای ایران زمین " لینک می فرمودین
من لینکتون کردم
می تونی بیای ببینی !
سلام
از عاشقانه هایت حس تازگی در من دوباره گل کرد. به فال نیک میگیرم.
سلام دوباره
دیروز با موبایل به وب شما اومدم محیط خیلی زیبایی داشت. یه عکس خوشگل هم تو هر صفحه پس زمینه بود. اما اینجا تو رایانه دیده نمی شه.
بسیار زیبا..
فکر نمیکنم منو یادتون باشه..
سلام
انتخاب زیبایی بود...
با درود
عزیز یک عکس ژس زمینه وب سایتتان هست اون عکس با موبایل دیده می شه اما تو رایانه نه.
از اون جهت هم قصد جسارت نبود هر دوستی که سلام کند برایم عزیز است. فقط آگاهی از این مورد بود که گفته شد.
حقیقتش پس زمینه وبلاگ عکسی ندارم!
وقتی با موبایل تصویری دیده بشه عجیبه که در رایانه دیده نشه!
سلام
مثل همیشه دلنشین.
میخواهم نامه ای بنویسم بگویم که دیگر دلم طاقت دوری ندارد من میدانم که تو چه قدر از من دوری
در قلب من و تو جایی جز عشق نیست عشقی که در کنار تو فقط و فقط جاودانه است.
میخواهم نامه ای بنویسم که شاید این راه دور را برای من و تو نزدیک کند بنویسم که شاید راه
من و تو دور باشد ولی وقتی قلبها به یکدیگر نزدیک باشد دیگر آن دوری به نزدیکی و شاید با هم
و در کنار یکدیگر بودن را بدهد.
مینویسم که عشق من نسبت به تو و عشق تو نسبت به من کم نشود.
در خانه ی فقر تکیه گاهم عشق ست
در کوی جنون رفیق راهم عشق ست
در روز حساب اگر گناهم پرسند
گویم بخدا قسم گناهم عشق ست
عالی بود
ممنون
http://shafighi.ir/forum/index.php
با درود
منتظر ژست تازه شما
(البته باز هم همین الان با موبایل وب شما را باز کردم تصویر یه خانم که دو تا دستاش زیر چونه گذاشته تو هر صفحه دیده می شه) چرا خودتون با ایرانسل وبتون را نمی بینین؟
________________*hug*________________
______________*hug**hug*______________
____________*hug*____*hug*____________
__________*hug*________*hug*__________
________*hug*____________*hug*________
______*hug*________________*hug*______
____*hug_____________________hug*_____
___*hug*__________ KISS _______*hug*___
__*hug*________________________*hug*__
__*hug*__________*hug*__________*hug*__
___*hug*______*hug*_*hug*_______*hug*__
__*Kiss*______*Kiss*_*Kiss*_______*Kiss*__
____*Kiss*___*Kiss*____*Kiss*___*Kiss*____
_____*Kiss*Kiss*________*Kiss*Kiss*_______
_____*Kiss*Kiss*________*Kiss*Kiss*_______
____*Kiss*___*Kiss*____*Kiss*___*Kiss*____
__*Kiss*______*Kiss*_*Kiss*_______*Kiss*__
_*Kiss*__________*Kiss*__________*Kiss*__
__*Kiss*______*Kiss*_*Kiss*_______*Kiss*__
____*Kiss*___*Kiss*____*Kiss*___*Kiss*____
_____*Kiss*Kiss*________*Kiss*Kiss*_______
_____*Kiss*Kiss*________*Kiss*Kiss*_______
____*Kiss*___*Kiss*____*Kiss*___*Kiss*____
__*Kiss*______*Kiss*_*Kiss*_______*Kiss*__
__*hug*__________*hug*__________*hug*__
___*hug*______*hug*_*hug*_______*hug*__
_____*hug*___*hug*____*hug*___*hug*____
______*hug*hug*________*hug*hug*_______
______*hug*hug*________*hug*hug*_______
_____*hug*___*hug*____*hug*___*hug*____
___*hug*______*hug*_*hug*_______*hug*__
__*hug*__________*hug*__________*hug*__
__*Kiss*______*Kiss*_*Kiss*_______*Kiss*__
____*Kiss*___*Kiss*____*Kiss*___*Kiss*____
_____*Kiss*Kiss*________*Kiss*Kiss*_______
_____*Kiss*Kiss*________*Kiss*Kiss*_______
____*Kiss*___*Kiss*____*Kiss*___*Kiss*____
__*Kiss*______*Kiss*_*Kiss*_______*Kiss*__
_*Kiss*__________*Kiss*__________*Kiss*__
__*Kiss*______*Kiss*_*Kiss*_______*Kiss*__
____*Kiss*___*Kiss*____*Kiss*___*Kiss*____
_____*Kiss*Kiss*________*Kiss*Kiss*_______
_____*Kiss*Kiss*________*Kiss*Kiss*_______
____*Kiss*___*Kiss*____*Kiss*___*Kiss*____
__*Kiss*______*Kiss*_*Kiss*_______*Kiss*__
___*hug*______*hug*_*hug*_______*hug*__
__*hug*__________*hug*__________*hug*__
__*hug*________________________*hug*__
___*hug*__________ KISS _______*hug*___
____*hug_____________________hug*_____
______*hug*________________*hug*______
________*hug*____________*hug*________
__________*hug*________*hug*__________
____________*hug*____*hug*____________
______________*hug**hug*______________
سلام خوبی وبلاگ خوب و زیبایی داری میشه به وبلاگ من هم بیایی و نظری هم بدی و میشه منو با نام ستاره تنهایی لینک کنی من هم شما را لینک می کنم (راستی من مهدی 24 ساله از انزلی میشه شما هم خودتون را معرفی کنین ؟)
http://mehdiasemoni64.blogfa.com/
سلام.
نیاز به معرفی نیست!
من همونیم که تو وبلاگم هستم!!
مقدمه:
در روز شمار ایرانیان باستان هریک از سیروز ماه را نامی است که نام دوازده ماه سال نیز در میان آنهاست ، ایرانیان باستان در هر ماه که نام روز با نام ماه برهم منطبق و یکی میشدند آن را به فال نیک گرفته و آن روز را جشن میگرفتند ، اغلب جشنهای ایرانیان آریایی چه آنهایی که امروز برگزار میشوند و چه آنهایی که فراموش شدهاند ریشه در آئین کهن زرتشتی دارد، به قول پرفسور مری بریس شادی کردن، تکلیفِ دلپذیرِ دینی این جماعت است. در کتیبههای هخامنشی هم شادی و جشن ودیعهای الهی «اهورایی» خوانده شده است. پیوند ایرانیان آریایی قبل از اشو زرتشت با ایزدان خود نه پرپایه جهل و ترس از آنان بلکه بر اساس مهر و دوستی استوار بود و مردم در مقابل نعمات و سلامتی عطا شده به آنان به جشن (یَزَشْنْ = نیایش شادمانه) میپرداختند و آنان بایستی با خشنودی و شادی و پایکوبی (نه غم و سوگ و گریه و زاری که از صفات و علامات اهریمنی میباشد) و در عرصه روشنایی و آگاهی به نیایش و ستایش ایزدان میپرداختند.
در گذشتههای دور آریاییان به گرد آتش جمع میشدند و با نوشیدن شیره گیاه هوم (هَئومَه haoma) و با پایکوبی و هلهله و شادی به قربانی حیوانی (معمولاً گاو) میپرداختند و بخشی از آن گوشت را به آتش میافکندند زرتشت غریوهای مستانه و افکندن گوشت قرابانی در آتش و الوده کردن آن را نفی کرد و کشتن جانوران را به رنج، و تباه کردن گوشت آن را کاری اهریمنی به شمار آورد و در برابر اینها خشنودی و پایکوبی و شادمانی از هستی و آفرینش را در گرد آتش درست و برابر با اَرْتَة (فضیلت، سامان و نظم هستی ) و نیکوکارانه شمرد.مطابق قول و حدس استاد ذبیح بهروز چهارشنبه سوری جشنی است مانند بیشتر جشنهای ایرانی که با ستاره شناسی بستگی تام داشته ومبدإ همه ی حسابهای علمی تقویمی بشمار می رود. در آن روز در سال 1725 پیش از میلاد زرتشت بزرگترین حساب گاه شماری جهان را نموده و کبیسه پدید آورده و تاریخ های کهن را درست و منظم کرده است؛ پس به نظر ایشان در سال 1725 پیش از میلاد،شبی که در روز آن زرتشت تاریخ را اصلاح کرده است، به یادبود آن ، همه ساله مردم ایران جشن بزرگی بر پا کرده و با آتش افروزی،شادی خود را آشکار و اعلام کرده اند و آن رصد و اصلاح تاریخ تا کنون در هیأت و یادمان چهارشنبه سوری ( شب جشن سوری) یا جشن سوری باقی و جاری مانده است.
یک رشته از جشنهای آریایی،که عمر هر کدام از آنها برابر با عمر ملت اهورایی ایران و آریاییها می باشد، از اقوام هند و ایرانی و هند و اروپایی ، جشنهای آتش یا سده میباشد و جشنهایی است که با افروختن آتش جهت سور و سرور و شادمانی آغاز و اعلام میشد.
در ایران از جمله جشنهای باقیمانده از جشنهای آتش و جشنهای سده، جشن سوری و در پایان سال و یا همان چهارشنبه سوری میباشد؛ در وهلهی نخست بایستی گفت که گروهی چهارشنبه سوری را مستحدثات جشنهای ایرانی میدانند و اینکه در تاریخ باستان ایران پایه و نشان و ریشهای برای آن وجود ندارد، و عدهای نیز آن را کاملاً آریایی و ایرانی میپندارند که بدعتها و انحرافاتی در آن واقع شده است. آقای هاشم رضی پژوهشگر برجسته اوستا و گاثاهای زرتشت در کتاب گاهشماری و جشنهای ایران باستان بدرستی اشاره میکند که در اواسط سدة چهارم هجری از این جشن و چگونگی برپای و هنگام آن بوسیله ابوجعفر نَرْشًحی مورخ سده سوم آگاهیم که در زمان منصور بن نوح سامانی در میانه سده چهارم هجری این جشن برقرار بوده است و چنین آورده شده است که «... و چون امیر منصور بن نوح به مُلک نشست اندر ماهِ شوالیّه سال سیصد و پنجاه به جوی مولیان، فرمود تا آن سراهای دیگر بار عمارت کردند و ... آن گاه امیر سدید به سرای نشست و هنوز سال تمام نشده بود که شب سوری چنانکه عادات قدیم است، آتشی عظیم افروخته ، پـارههای آتش به جست و سقف و سرای درگـرفت و دیگر بـاره جملهسـرای بسوخت و ...»
همانطور که ملاحظه میشود نکاتی چند در این سند تاریخی که بسیار با اهمیت میباشد وجود دارد از جمله اینکه در این سند تاریخی شب سوری ذکر شده است و از چهارشنبه سوری نامی برده نشده است دوم اینکه گفته شده برسم عادات قدیم ایرانیان و این نشان از برگزاری این جشن قبل از تسلط اعراب و اسلام بر ایران و کهن بودن آن میدهد و سوم اینکه آتش افروختند بطوریکه عمارت و سرای سلطان سوخته است. چهارم اینکه هنگام برگزاری آن ، که گفته شده هنوز سال تمام نشده است.
اما زمان و هنگام اجرای جشن سوری برپایه مستندات گاهشماری ، چهارشنبه نبوده است چون در تقویم و روزشماری ایرانیان، شنبه و چهارشنبه ،آدینه و جمعه وجود نداشته است و هر سال به 12 ماه تقسیم میگشته است و هر ماه دستکم، بی کم و کاست 30 روز داشته است و هر روز هم برای خودش نامی داشته است و جهت حساب کبیسه پنج روز افزون را که سال شمسی 365 روز کسری بود به پنج نام از عنوان گاثاها که سرودها و نیایشها زرتشت بود مینامیدند و این پنج روز مجموعاً پنج خمسه، پنجة دزدیده و ... مینامیدند.از جمله اظهارات آقای کوروش نیکنام موبد زرتشتی را که گفته است ما زرتشتیان در کوچه آتش روشن نمی کنیم و پریدن از روی آتش را ( به نیّیت فریضه دینی) زشت می شماریم و این مراسم مربوط به زمان بعد از اسلام و تسلط اعراب می باشد، می تواند دلیل بر خلط و انحراف این مراسم به نام چهار شنبه سوری با شب سوری آریایی باشد.
با این مقدمه میتوان مدعی شد که در یکی از چند شب آخر سال ایرانیان جشن سوری را که عادات و سنتی قدیم آنان بود، با آتش افروزی همگانی بر پا میکردند، اما چون تقسیم آنان در روزشماری بر آن پایه نبود که ماه را به چهار هفته با نامهای کنونی روزها بخش کنند و بخوانند لاجرم در شب چهارشنبه آخر سال تحقیقاً چنین جشنی برگذار نمیشده است و روزشماری کنونی بر اثر ورود اعراب به ایران باب شده است، بی گمان سالی که این جشن به شکلی گسترده و فراگیر برقرار بود، مصادف با شب چهارشنبه شده و چون در روزشماری و فرهنگ تازیان ، چهارشنبه نحس و نامبارک و بدیمن محسوب میشده است از آن تاریخ به بعد شب چهارشنبه آخر سال را با جشن سوری به شادمانی پرداخته و به این وسیله سعی داشتند که نحوست چنین شب و روزی را منتفی کنند. چنانکه جاحظ نویسنده مشهور عرب در رساله المحاسن و الاضداد آورده است «الأربعاء یوم ضنک و نحس» چهارشنبه روز شوم و نحس نزد اعراب بوده است. البته در چگونگی تطبیق جشن شب سوری با چهارشنبه سوری تازی، داستانها و دلایلی را ذکر نمودهاند که به ذکر یکی از آنها اکتفا میشود. یکی از دلایل آن این بوده است که مختار سردار شیعیِ معروف عرب همان کسی که به خونخواهی امام حسین و یارانش قیام کرد، هنگام آزاد شدن از زندان به خونخواهی شهدای کربلا قیام نموده و برای اینکه موافق و مخالف خود را از هم تمییز دهد اعلام نمود که شیعیان بربالای بامهای خود آتش بیفروزند تا موافق و مخالف از هم تمییز داده شود و این شب مصادف بود با شب چهارشنبه سوری آخر سال، واز آن به بعد مرسوم شد که ایرانیان مراسم آتشافروزی را در شب چهارشنبه آخر سال برپا کنند.
بیگمان فلسفه انطباق جشن سوری با چهارشنبه سوری و اینکه جشن سوری ایرانی چگونه نحوست و شومی چهارشنبه سوری را از بین میبرد، میتواند این باشد که آتش در نزد ایرانیان آریایی مظهر روشنی، پاکی ، طراوت ، سازندگی و تندرستی و در نهایت مظهر اهورا مزدا «خداوند» است، بیماریها ، زشتیها ، بدیها و همة آفات و بلایا در عرصه تاریکی و ظلمت مظهر و نماد اهریمن میباشند؛
به اعتقاد ایرانیان هرگاه آتش افروخته شود، بیماری ، فقر، بدبختی، ناکامی و بدی محوّ و ناپدید میگردد چرا که از آثار وجودی ظلمت و اهریمن هستند. پس افروختن آتش و بطورکنایه، راه یافتن روشنیِ معرفت در دل و روح است که آثار اهریمنی و نحوست و نامبارکی را از میان برمیدارد به همین جهت جشن سوری پایان سال را به شبِ آخرین چهارشنبه سال منتقل کردند تا با طلیعة سالنو خوشی و خرم و شادکام گردند. چنانکه از آثار فرهنگی و رسوم کهن ایرانیان برپا کردن جشن و سرور و شادی بوده است و البته این جشن و سرور و شادی کاملاً جنبه دینی، اجتماعی و فلسفی بخود گرفته است و هدف از آن ارتقای روح و روان و همچنین شادی تن و جسم برای تلاش، کوشش و سازندگی بیشتر بوده است. ایرانیان مردمانی جشن باره بودهاند چنانکه میتوانیم آثار آن را در کتیبههای داریوش مشاهده نمود، که بسیار به، شادی و شادمانی ایرانیان آریایی و باورمندیهای که جزوه آیین زرتشتی بوده، اشاره شده است واز شادی آفریدهی اهورا مزدا و سوگ، اندوه و غم آفریدهی اهریمن نام برده شده است؛ مانند: «خدای بزرگ است ، اهورا مزدا که آسمان را آفرید، که این زمین را آفرید، که مردم را آفرید، که شادی را از برای مردم آفرید » استاد پورداود جشن پریدن از روی آتش و خواندن ترانههایی در آن خصوص را زشت میپندارد چنانکه در کتاب آناهیتا میگوید:« در جشن چهارشنبه سوری از روی شعله آتش جستن و ناسزای چون سرخی تو از من و زردی من از تو گفتن، از روزگارانی است که دیگر ایرانیان مانند نیاکان خود آتش را نماینده فروغ ایزدی نمیدانستند آن چنانکه در آتش افروزی جشن سده که به گفته گروهی از پیشینیان ، پرندگان و چارپایان را به قیر و نفت اندوده، و آتش میزدند، از دوران پس از اسلام است».
آقای هاشم رضی تاریخ برگزاری جشن سوری را در ایران باستان از سه مرحله بیرون نمیداند یا در شب بیست و ششم از ماه اسفند، یعنی در نخستین شب از پنجة کوچک یا نخستین شب از دهشب و روز فروردگان قراردارد، یا در اولین شب پنجه بزرگ یا پنجة«وه» که پنج روز کبیسه است و نخستین شب و روز جشن هَمَسْپتْمَدَم و آخرین گاهنبار و جشن آفرینش انسان است.
یکی از واجبات و سنتهای معمول آتش افروختن بر سر بامها و در کوی و برزن بوده است جشن دهروز فروردگان مطابق با هر جشن دیگر، با افروختن آتش و نیایشهای ویژهای معمول بوده است، اما علت اصلی برافروختن آتش که نشانه شادمانی، ستایش اهورا مزدا و آغاز جشن بود تا ارواح را راهنما باشد ودر روشنی و فروغ اتش به خانههای خود در آیند، البته در پشت بام در کنار آتش خوراکهای ویژهای نیز میگذاشتند.
جشن سوری در قدمت برابر است با اعتقاء آریاییها و به ویژه مردم ایرانزمین به فروهرها یعنی ارواح پاکنیاکان.
که البته باید ریشه آن را در اوستا و گاثاهای زردتشت پیدا کرد چنانکه در فروردین یشت پاره 49 آمده « فروهرهای نیک توانای پاک در هنگام (جشن گهنبار) همسپتمدم از آرامگاه خود به سوی زمین فرود آیند و ده شب پی در پی از برای آگاهی یافتن از بازماندگان در این سرا بسر برند».
« آتش را میستایم که آفریدهی پاک اهورا مزدا میباشد» پس تقدس آتش به دلیل آفریده شدن ان توسط اهورامزدا بوده و خودِاتش به منظور یاری و استمداد جُستن ستایش نمیشده است.
شب سوری بیگمان شکل درست تلفظ این جشن «جشن سوری یا چهارشنبه سوری» است؛ در دوران ساسانیان واژه سوری فارسی، در پهلوی به گونه سوریک صفت اسـت چون سـور به معـنی سـرخ و « یکِ» پسوند صفت میباشد به معنی سرخ و سرخرنگ، و شب سوری یعنی شب سرخ، چرا که عنصر اصلی این مراسم برافروختن آتش سرخ بوده است. در اوستا کلمه سور با واژه سوئیریه یا« suirya » به معنی چاشت آمده است ،که ان را در معنی مهمانی بزرگ گرفته و بکار برده اند؛ البته کردهای امروزی هنوز هم به آذر(واژه اوستایی) آگِر و به شب سرخ، شَوِْ سور میگویند و آگِرَه سوره همان آتش سُرخ و یا آذر سوئیریه اوستایی میباشد.
بسیاری از مراسم کنونی که در پایان سال یا چهارشنبه سوری باقی مانده است کنایه از اهدای نذور و فدیه ارواح و فروهرها میباشد ودر این شب سال، به زیارت اهل قبور رفتن و نذری جهت اموات دادن و مراسم آتش افروختن بر بامها؛هنوز میان زرتشتیان و بسیاری از مردم روستاها جهت راهنمایی فروهرها مرسوم می باشد؛ اهدای آجیلِ مشکلگشا که همان لُرْک lork یا آجیل هفت مغز زرتشتان است ،و مراسم فال کوزه و کجاوه بازی و شال اندازی و ... میان مردم آذربایجان و ...، جای پای مشخصی در رسوم ایرانیان قدیم دارد.
لُرْک یا آجیل مشکل گشا:
یکی از مراسم بسیار مورد توجه شب چهارشنبه سوری، تشریفات فراهم آوردن آجیل مشکلگشا میباشد، این آجیل وجهی تمثیلی دارد و هر کس که مشکل و گرفتاری داشته باشد با تشریفاتی این آجیل هفت مغز را تهیه و به عنوان نذر و فدیه میان دیگران پخش میکند.
فال گوشی، فال کوزه:
فال کوزه و فالگوشی ایستادن نیز امروزه جای پای مشخصی در گذشتهها دارد بیگمان در روزگاران گذشته نه فقط دوشیزگان بلکه کلیه جوانان به زیر بامها در جاهای خلوت میایستاند به امید اینکه در چنین ایامی که فروهرها به زمین نزول کرده و میان خان و مان خود وارد شدهاند آنان را به نجوا از آیندهشان آگاه سازند. چون بر آن بودند که ارواح از آینده اطلاع دارند و امروزه این رسم و سنت به شکل فالگوش ایستادن دوشیزگان باقی مانده است.
اهدای آجیل و شیرینی در شب جشن سوری :
در آذربایجان رسم کجاوهاندازی و در روستاهای نزدیک تهران رسم شالاندازی از شبهای نزدیک عید نوروز و شب چهارشنبه سوری کنایه از نیاز و فدیه به فروهرهاست و آن چنین است که در این شب جوانها جعبههای کوچکی با کاغذهای رنگین به شکل کجاوه میسازند و ریسمانی به آن میبندند و بر بام خانهها میبرند. و کجاوه را از کنار پنجرهها یا از سوراخ بالای بام میآویزند و صاحبخانه شیرینی و خشکباری را که قبلاً به همین منظور تهیه کرده است در کجاوه میاندازد. همچنین رسم قاشقزنی در تهران و بسیاری از جاهای ایران که شکلدیگری از کجاوهاندازی است به یادگار مانده است.
مراسم چهارشنبهسوری در گیلان یکی از بزرگترین و مهمترین مراسم کهن است که همهی مردم با اعتقادی بسیار، آن شب را شب برگشت روان درگذشتگان (فروهرها) ،شب درخواست و حاجت و رسیدن به آرزوها میدانند. آنان معتقدند که روانهای درگذشتگانِ نیاکانشان در آن شب به خانههای خود باز میگردند و افراد خانه برای خوشنودی آنان و کمک خواستن از آنان برای بسیاری از امور زندگانی و برآوردن نیازها، خانه و پیرامون آن را پاکیزه کرده و هفت نوع غذا آماده میکنند. از جمله مراسم دیگر مردم گیلان برافروختن آتش در بلندترین جای خانه، خانهتکانی، خرید آینه و اسپندِ هفترنگ و گمَج (ظرف سفالی) جستجوکردن چهارشنبه خاتون در آبها، خرس بازی، برگذاری مراسم عمو نوروز ، تفأل و فال زنی، قاشق زنی و ... میباشد. شبهاهت بسیار زیاد این مراسم و سنت در این شب از آذربایجان تا خراسان و از شمال تا جنوب ایران در هر کوی و برزنی نشان از ریشه تاریخی و باستانی و اهورایی و دینی این جشن در میان ایرانیان باستان و آریایی دارد.
در کردستان و میان کردها، با وضوح بیشتری جشن سوری یا جشن آخر سال در همانندی با جشن سوری باستان و ایام فروردگان باقی مانده است. همانندیهای آن به قول آقای هاشم رضی شگفت آور و موارد آن چنین است که مراسم در آخرین شب سال برگزار میشود، که جشن آخرین گاهنبار یا همستپتمدْم است که جشن آفرینش انسان میباشد و به نوروز مربوط نیست چون دءنای است و پیش از آغاز سال فصلی برگزار میگردد. مراسم راز و ری و کنایت آمیز با تاریک شدن آفتاب و با افروختن آتش شروع میگردد . این آتش را هم، در کوی و برزن میافروزند و به گرد آن شادی و پایکوبی میکنند. و در مرحلهی دوم به روی بامها میافروزند که هنوز در میان زرتشتیان مرسوم است و در شب آخر سال سفرهی رنگینی میگستردند با بهترین خوراکها و تشریفات، و لازم بود بوی بهترین خوراک در خانه پراکنده باشد و معتقد بودند و هستند که روان درگذشتهگان (فَرْوَهَرها ) به خانههای خود نزول کرده و از دیدن آن همه نعمتو فراوانی و پاکیزگیِ بازماندگان شاد میشوند و از اینکه آنان را فراموش نکرده و مراسم و آئین به جای میآورند در حق بازماندگان دعای خیر کرده و آنان را نیرو و برکت میبخشند.
مراسم باستانی شب سوری(چهارشنبهسوری )در بیشتر شهرها و بطور ویژه در روستاهای ایران در سطح وسیعی برگزار میگردد چنان که در خراسان هنگام جشن از روی آتش پریده و این اشعار را زمزمه مینمایند:
زردی مـــا از تـو سـرخی تــو از مـــا
الا به دَر ، بلا به دَر دزدو حیز از دِها به دَر
مراسم و سُنّت های کهنِِ ِ به جا مانده از ایران باستان در این شب بسیارند که به اختصار نام آنها را می توان بشرح زیر برشمرد.
1. کوزه شکنی2. قاشق زنی 3. آجیل مشکل گشا4. آب پاشی 5. بر افروختن آتش6. سفره انداختن7.شال اندازی8. کجاوه اندازی9.آش نذری10.مراسم قفل« بخت» گشایی دختران11. فالگوش 12. قُلیا سودن13.رفع و دفع چشم زخم 14.کاسه زنی و دف زنی در شیراز 15. توپ مروارید در تهران زمان قاجار و ... 16.گره گشایی17.آش بیمار 18.کندر و خوشبوو ...
در خاتمه باید یادآور شد که عده ای از علماو روحانیون(به ویژه ایرانی) با برگزاری چنین جشنهای که ریشه در قبل از اسلام دارد، مخالفت می نمایند و آن رابرای جامعه اسلامی!خطرناک توصیف می نمایند؛ به عنوان مثال می توان از اظهارات آیت الله
لطف الله صافی گلپایگانی که نسخه ای از آن به ایرنا مخابره گردیده بود (24 اسفند 82) مطالبی را خاطر نشان کرد:
((برادران و فرزندان! علی(ع) ودختران! فاطمه چنانکه می دانید امسال (1382)
مراسم چهارشنبه سوری با ماه محرم و شب و روز 25محرم الحرام مقارن شده است بنابر این از عموم مسلمان مخصوصآ شیعیان انتظار می رود که تنفر خود را از مراسم و جشنها و فرهنگ خرافی (ایران باستان) جاهلییت آشکار و اعلام دارند ؛
همچنین در بخشی از بیانییّه آمده بود که چهارشنبه سوری مناسب با شأن، مقام،درک ، معرفت، مردم شریف و مسلمان ایران نمی باشد و اینها در گوشه و کنار دنیا با زنده کردن این مراسم در ایران و... به بهانه برگزاری مراسم خرافی جاهلییت باستانی
سعی در ضربه زدن به اسلام(نه فرهنگ عربی حاکم!) دارند و آنهای که در چنین مراسمی شرکت می کنند از افراد نادان و نا آگاه و بی اطلاع جامعه می باشند.))
ولی بایستی یادآوری نمود که یکی از دلایل مخالفت با چنین جشنهای( جدا از دلایل سیاسی روز و زمانه) بر افروختن آتش می باشد و چنین متشبه می گردد که آنان با پریدن از روی آن و خواندن اشعاری از آتش استمداد جُسته و گویی آتش را پرستش می نمایند؛ در حالی که باید اذعان کرد که آتش خود یکی از چهار عنصر آب ،بادو خاک که همگی مخلوق اهورا مزدا بوده ، می باشد و علت مقدس بودن آن جدا از دلایل فلسفی، پاک بودن و داشتن خاصیّت پاک کنندگی و روشنی بخش بودن آن می باشد و به صراحت می توان گفت که ایمان ایرانی با آن حرارت و پرتو افکنی بیشتری پیدا خواهد کرد.چنانکه یکی از راهای ورنیرنگ(آزمایش قضایی داوری به منظور اثبات راستی و حقیقت)بوسیله ی آتش بوده است.
بی گمان از تأثیر و همچنین کاربرد عناصر چهار گانه ایرانی ..
و زرتشتی بر فیلسوفان یونانی بطوریکه عده ای جهان را از آب،و
عده ای دیگر جهان را متشکل از آتش و انکسیمنس جهان را از هوا(باد) دانست و اعلام نمود که انگار جهان نفس( مشتقات باد) می کشد، وفلسفه ی آتش و گناه در یهود،مسیحییت و اسلام و قران نمی توان چشم پوشید؛در جای جای قران نیز از مقدس بودن آن نامی به میان آمده است بطوریکه خداوند خود را نور دانسته و حضرت موسی ذات باریتعالی را به صورت پرتوی سوزان و البته نورانی از نور و آتش ملاقات نموده است . و از آنجا که آتش نیز چون سایر مخلوقات اهورای تحت فرمان خداوند قرار دارد و نه جدا از خداوند ( چنانکه در داستان افکندن ابراهیم به آتش به فرمان الهی به گلستانی تبدیل گشت و ...) لذا دلیلی بر ترس و بدبینی با انگیزه های زود گذر سیاسی وجود نخواهد داشت./.
توضیح کلمات و واژهها:
1. بر اساس عقاید زرتشتی عمر اساطیری جهان به چهار دوره سه هزار ساله مجموعآ 12000 سال تقسیم می شود.
2. گاهنبار: تقسیم سال زرتشتی به شش فصل راکه یادآور شش مرحله آفرینش می باشد، را گاهنبار می گویند.فصل= گاهنبار
3. اهورا مزدا: خدای بزرگ
4. گاه شماری : تقویم و روز شماری در ماه و سال
دیًنا: واژه ی بکاررفته در اوستا به معنی دین. دین در زبان عربی از همین واژه گرفته شده است.ریشه اوستایی آن دا به معنی اندیشیدن،شناختن و آگاهی یا فتن می باشد. البته بعضی ها آن را از دای به معنی دیدن و نگریستن «شهودی» گرفته اند.
اشو: لقب زرتشت ،که از جانب اهورا مزدا فقط به ایشان بخشیده شده است ؛تقریبآ به معنی حضرت و قبل از اسم زرتشت قرار می گیرد.
منابع و مآخذ:
1-مجموعه قوانین زردشت یا وندیداد- دارمستتر. ترجمه دکتر موسی جوان
2- گاه شماری و جشنهای ایران باستان – نوشته و پژوهش ، هاشم رضی
3- مجله آناهید، شماره نخست، امرداد و اردیبهشت 83،مقاله ی سر کار خانم فرشته رفیع زاده(مقاله جاپ شده در آن مجله به نام چهارشنبه سوری در گیلان)
4-مبانی تاریخ اجتماعی ایران، نشر قومس،دکتر رضا شعبانی، چاپ اول سال 1379
5-آناهیتا،اثر زنده یاد ابراهیم پور داوود، به کوشش مرتضی گرجی
6. اوستا- ترجمه و پژوهش، هاشم رضی،چاپ فرنو 1383
7- خبر گذاری ایرنا_24/12/1382
و الســــــــــــلام
موّفق و پیروز باشید.
در پناه مهر و یزدان
زانیار – کردستانی
اِشِم وَُهو وَهیشتِم اَستی
راستی نیک{است} و بهترین است.
اشو زرتشت
برگرفته از سایت میدیا
http://www.mediya.net
این چهار شنبه سوری
ای شیطون.
چه خبره!!!
خیلی باحال بود.
هنوز تمومش نکردم.
دستت درد نکنه خانم جان.
وای خدا
ای خدا
ای خدا
وای نگین با این شعر ، آتیش بجونم زدی.
احساس می کنم خیلی با هم هم زبونیم.
فدات شم نازنینم
قلب و روح گلی هستی.
گلی
خواهش میکنم عزیز دلم