سکوت صبح

**یه خلوت بزرگ واسه یه دل کوچیک**

سکوت صبح

**یه خلوت بزرگ واسه یه دل کوچیک**

همزاد

همزاد دل است درد دیرینه ی من 

اندوه جهان است در آیینه ی من 

 

ای کوه کهن صدای نالیدن توست 

ای ناله که بر میشود از سینه ی من 

 

گاهی فقط گاهی

خسته از نامهربونی بعضی آدم ها نشستم روی صندلی اتاقم ...

قلم به دست  گرفتم ، می نویسم ...

شاید نوشتن کمکی باشد برای رهایی از فکر های مردم آزار !

شاید بازی با کلمات ، جمله ها و خط های کاغذ باعث شود در کوچه پس کوچه های لغات گم شوم و راه برگشت به کلبه غصه پیدا نکنم ! 

گاهی گم شدن خوبه...

گم بشم که فراموش بشم ، گم بشم که فراموش بکنم .

گاهی فراموشی خوبه ، تا فراموش بکنم فراموش کردنی ها رو !

گاهی سکوت خوبه ، تا ساکت باشم تا ببینم !

گاهی بی خبری خوبه ،تا بی خبر باشم از راه های فریب دیگران !

گاهی دور شدن خوبه، تا دور بشم از بدی بد ها!

 

اما این گاه ها فقط گاهی خوبه ... 

گاهی به یاد آوردن خوبه ... به یاد بیارم خوبی خوب ها رو !

گاهی پیدا کردن خوبه ... پیدا کنم عشق رو در لحظه لحظه های زندگی ام !

گاهی حرف زدن خوبه... تا آروم کنم دلی رو که تنهایی آزارش میده !

گاهی فهمیدن خوبه ... تا بفهمم تمام خوبی های پنهان مانده رو !  

هنوز نشستم ام ، گم شدم تا غصه مرا پیدا نکند ، اما دوباره پیدا میشوم تا شادی مرا ببیند .

ساکت شدم تا درد دل های دلم را بشنوم ، دوباره حرف زدم تا دلداری اش بدهم .

فراموش کردم بدی ها و نامهربونی ها رو ، دوباره به یاد آوردم خوبی ها و زیبایی ها رو .

 

اما...

از ازل تا ابد عشق خواستنی است . 

 

پری

پری بودی و با من راز کردی

به ناز و عشوه عشق آغاز کردی

مرا آواز دادی ، چون رسیدم

کبوتر گشتی و پرواز کردی 

هر دو

ای عشق مدد کن که به سامان برسیم

چون مزرعه تشنه به باران برسیم

یا من برسم به یار و  یا  یار به من

یا هر دو بمیریم و به پایان برسیم...


هنوز

هرچند که گرد من برانگیخته ای

باران بلا بر سر من ریخته ای

چون اشک مرو ز پیش چشمم که هنوز

چون ناله به دامان دل آویخته ای.

(التماس دعا) 

 

حسرت

تا دور گشتی ای گل خندان ز پیش من 

ابر آمد و گریست به حال پریش من  

ای گل بهار آمد و بلبل ترانه ساخت  

دیگر بیا که جای تو خالیست پیش من ...    

 

آهنگ سفر

 امروز منم که راهی  کوی توام 

امید وصال می کشد سوی توام 

 

تا دست رسد شبی به گیسوی توام 

می آیم و آشفته تر از موی توام