سکوت صبح

**یه خلوت بزرگ واسه یه دل کوچیک**

سکوت صبح

**یه خلوت بزرگ واسه یه دل کوچیک**

خاک

و من، همانم، که از خاک آمده ام چون خاک عاشقم، و چون خاک، روزی، صبوری را  خواهم آموخت

صبورم؛ اونقدر که بعضی اوقات باور نمیکنم ، این خودمم ، که هستم !!

دلتنگم  ؛ اونقدر که گاهی یادم میره دلی دارم تو سینه که داره میتپه !!

لالم  ؛  اونقدر که با وجود  درد و اندوه  نمیتونم فریاد بزنم !!

ناشنوام ؛ اونقدر حس میکنم کر شدم ، که دیگه حتی صدای خدا رو هم نمیشنوم !!  

یکم دلم گرفته ، میخوام صبر کنم  به دلتنگیم ادامه بدم ، لال بشم  چیزی نگم  کر بشم و  نشنوم .

 گفتنش باعث  پر شدن  کاسه ی صبرم میشه ، باعث از بین رفتن  دلتنگیم ، تازه  میدونم گاهی حتی دیوارها هم گوشی برای شنیدن درد دل ندارن .... !

اما یکی هست که همیشه با منه.