سکوت صبح

**یه خلوت بزرگ واسه یه دل کوچیک**

سکوت صبح

**یه خلوت بزرگ واسه یه دل کوچیک**

دلم حسابی تنگ شده بود...
امیدوارم تعطیلات خوبی رو پشت سر گذاشته باشین و سالی
سرشار از موفقیت پیش روتون باشه...
جنوب عالی بود خیلی بهتر از اون چیزی که فکرش رو می کردم
درست مثل دریا عاشقش شدم
اون مناطق یه جوری بود که احساس غریبی نمی کردم همینطور تنهایی!
سکوت بود ولی سکوتی پر از صدا !
سکوتی که باهات حرف می زد و اصلا نمی تونستی در مقابلش آروم بشینی.
آخه سکوت عاشق شنیدنه...




 

نظرات 12 + ارسال نظر
مازیار چهارشنبه 17 فروردین 1384 ساعت 10:54 ب.ظ http://future2010.blogsky.com

سلام
اول شدم...
عاشق باش
همیشه عاشق باش
چون در دنیای عاشقی همه چیز زیباست...
موفق باشی...
پیش داداشت بیا منتظرم...
(چرا داداشتو لینک نکردی؟)(کلبه آبی همیشه یه جای خالی واست در نظر داره... پیشم بیا)

بی آشیانه چهارشنبه 17 فروردین 1384 ساعت 11:52 ب.ظ http://eshghyahavas.blogsky.com

سلام نگین عزیز٬ به من که خوش نگذشت٬ اما خوشحالم که به تو خوش گذشته٬ همیشه خوش باشی و شاد...

بی آشیانه
http://eshghyahavas.blogsky.com
eshghyahavas@yahoo.com

ایمان پنج‌شنبه 18 فروردین 1384 ساعت 12:00 ق.ظ http://7day.blogsky.com

سلام
خوشحالم که از جنوب خوشت اومده امید وارم که بازهم به ما سر بزنی و همچنین آرزو میکنم که سالی ژر از اون چیزهای داشته باشی که دوست داری

بی آشیانه پنج‌شنبه 18 فروردین 1384 ساعت 11:50 ق.ظ http://eshghyahavas.blogsky.com

ای بابا٬ نگین جان مگه مطلب رو نخوندی عزیز؟
ضمنا آدرس ایمیلتم برام بذار...

بی آشیانه
http://eshghyahavas.blogsky.com
eshghyahavas@yahoo.com

نازی پنج‌شنبه 18 فروردین 1384 ساعت 09:50 ب.ظ http://nazdooneh.blogfa.com

سلام.
خوبه که بهت خوش گذشته. خدا کنه به همه همیشه همه جا خوش بگذره.

[ بدون نام ] جمعه 19 فروردین 1384 ساعت 12:13 ق.ظ

سلام ..بازم مثل همیشه خیلی خوب و دلنشین بود...سال نو رو هم بهتون تبریک میگم..اشالله تو این سال جدید به هر چی که دوست دارید برسید

چون زعلت هرسری افتد جدا

بعدازآن بیند همه نقش خدا

خیزوازعلت تو خوراپاک کن

خویشتن را صاحب ادراک کن

بعداز آن بینی هزاران سروراز

همچو موم آید توراهرلحظه باز

سرشده در بند علت کاینچنین

گشته ایم از عیب کلی . نکته بین

دولتی مافوق هوش است و گمان

تاج شاهی را تو می بخشی ازآن

نیست اینجا صحبت سودوزیان

ملک استغناء بود درچشم تان

فارغ ازرنج و عذابی دم به دم

زندگی آید تورا بی رنج و غم

می توان آرام و بی تشویش بود

می توان خود تکیه گاه خویش بود

نیست آنچه گویمت وهم و خیال

راحتی آید تورا بی قیل و قال

لیک باید صاف بود و بی گره

دم به دم باشی بلی بی کنگره

عیب و حسن خویشتن بینی عیان

پرگشایی دم به دم تا بی کران

پاک باید کرد لوح خویشتن

ازغباررفته،کان وهم است وظن

آب مانده در ته جو صاف نیست

آنچه دارد درخوراوصاف نیست

آب تازه هرچه نو نو می رسد

اب مانده لیک بنماید جسد

گرکه جانان را توازجان طالبی

هرچه را باید زباغت بدروی

باغ را باید دمادم زد شیار

تانروید هرزه ها در سبزه زار

سرچوخالی شد زعکس دیگران

چهره معشوقه را بینی درآن

جلوه جانان چو آید در بصر

هرزمان بینی جهان را تازه تر

هرکه با جانان سروکارش بود

او دمادم چشم بیدارش بود

درجهان دلبر گزیند بی شکی

دلبرومعشوقه اش باشد یکی

*

ذهن را خالی بکن از خوب وبد

تادرآن بینی همه نور احد

ذهن چون گردد تهی ای همسفر

دم به دم تابد درآن نوری دگر

نورسرشاری که خورشید زمین

پیش آن آید دمادم خوشه چین

کشف سازد هرچه اسرار مگو

دم به دم اینجا بلی بی جستجو

عالمی را بنگرد این نورپاک

درورای سرزمین و حد خاک

نونماید آن جهان را دم به دم

بگذرد آن جلوه از هرپیچ و خم

هست خورشیدی جهان گستربلی

از همه ظلمت بود لیکن تهی

برکند هرسد و مانع روبرو

کشف می سازد جهانی نوبه نو

نکته ها خوانی دمادم بی بدیل

عقل ، از آن عاجزوباشد جزیل

عرش هفتم را نماید بلکه کشف

آن بود دری دمادم در صدف

عشق می گویند اصحاب کهن

دولتی فوق بیان است و سخن

نوکند هردم جهان را این طلوع

معنی دیگر نماید درخضوع

هرکه سوی عشق روآورشود

مس بودگرخود سراپازرشود

گرصدف را بشکنی برگردخویش

در قابل را به دست آری تو بیش

عقل جزیی لیک از آن عاجزست

کاین جهانی خبط را آرد به دست

عقل جزیی تفرقه آرد پدید

صدجهان برهم زند، گردد پلید

عقل جزیی مان زبون و کینه جوست

اینهمه جنگ بشراز غبن اوست

تکیه کمتر کن به این عقل تهی

کرده او در حق انسان کوتهی

ازحقیقت آمده جزیی معاف

غیرباطل را نمی دارد طواف

عقل کل را هرکه درکف آورد

ضعف عقل جزء را او بنگرد؛

آدمی را از حقیقت کرده دور

کرده اورا تابع نفس شرور

کارگاه صنع را برهم زند

هرپلیدی در جهان او آورد

بنگری گر صافی و بی ادعا

ما به یک وهم و خیالیم مبتلا

باخیالی ما چنین جان داده ایم

تن به هر اندوه و حرمان داده ایم

فکرما هردم خیالی پرورد

وانهمه نقش صوررا آورد

بشکنی گرخودهمه نقش صور

صبح نو برآستان آید دگر

«خود» اساس وهم ورویامان شده

کاین شرراصل جهان برهم زده

«خود» بود مولود عقل جزء ما

عقل را هم «خود» شده فرمانروا

باید این معنا تورا گردد یقین

تا نباشی خود به بستان گل نشین

ادامه دارد.........

***************************

*******************
دوستت دارم بای



امید جمعه 19 فروردین 1384 ساعت 11:59 ق.ظ http://loveru.blogsky.com

سلام وبلاگ خوبی داری به من هم سر بزن تبادل لینک حاظری .بای

عشق الکی جمعه 19 فروردین 1384 ساعت 12:05 ب.ظ http://vosogh.blogsky.com

سلام
مرسی که پیشم اومدی
همیشه از سکوتت لذت ببر

مازیار جمعه 19 فروردین 1384 ساعت 03:39 ب.ظ http://www.future2010.blogsky.com

سلام...
آدرس لوگوی خودمو تو وبلاگ گذاشتم میتونی برداری...
در ضمن ممنون که لینکم میکنی
موفق باشی...

مهرداد جمعه 19 فروردین 1384 ساعت 08:20 ب.ظ http://www.mps.blogfa.com

سلام
به ما هم یه سری بزن!!!

پسر شب شنبه 20 فروردین 1384 ساعت 12:23 ق.ظ http://nightboy.blogsky.com

سلام
حال شما خوبه ؟
میگم سال نو که با جنوب آغاز بشه خدا آخر عاقبتش رو ختم به خیر کنه حتما آبادان هم رفته بودی !!!
امیدوارم سالی سرشار از موفقیت و شادی داشته باشی
------------------------
حاشیه :
- قسمت اولش رو شوخی کردم !
- از آشنایی با شما خوشحالم !



مهدی شنبه 20 فروردین 1384 ساعت 12:47 ب.ظ http://varzeshp.blogsky.com

سلام من مهدی هستم . بیا معرفت به دیدن وبلاگ من بده .در وبلاک من عکس هر بازیکنی که بخواهی وجود دارد . اگر نبود به من بگو من برات جور میکنم .
بیا ودیدن کن ظرر نمی کنی .
اومدی نظر بدی ممنون میشم .
بای؟؟؟؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد